فروشگاه اینترنتی کلک

فروشگاه اینترنتی کلک

فروشگاه اینترنتی کلک

فروشگاه اینترنتی کلک

فروشگاه اینترنتی کلک

درمان بواسیر با طب سنتی دکتر روازاده

چهارشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۴۷ ب.ظ

درمان بواسیر با طب سنتی دکتر روازاده

 درمان بواسیر با طب سنتی ،درمان بواسیر با طب سنتی دکتر روازاده،درمان بواسیر با طب سنتی اسلامی،درمان قطعی بواسیر با طب سنتی،درمان بواسیر داخلی با طب سنتی،درمان بواسیر خارجی با طب سنتی،درمان خونریزی بواسیر با طب سنتی،درمان بواسیر خونی با طب سنتی،درمان بواسیر بادی با طب سنتی،درمان بواسیر شدید با طب سنتی،درمان خانگی بواسیر با طب سنتی،درمان هموروئید خارجی با طب سنتی

درمان بواسیر ، درمان بواسیر با طب سنتی ، درمان بواسیر در طب سنتی ، درمان سنتی بواسیر

 

معرفی بیماری بواسیر

بواسیر یا هموروئید ممکن‌ است در مجرای‌ مقعدی‌ (بواسیر داخلی‌) یا در مدخل‌ مقعد (بواسیر خارجی‌) واقع‌ شده‌ باشد. بواسیر ممکن‌ است‌ سال‌ها وجود داشته‌ باشد اما تنها با وقوع‌ خونریزی‌ بدان‌ پی‌ برده‌ شود.از علایم بیماری بواسیر این است که امکان‌ دارد خون‌ قرمز روشن به‌ صورت‌ رگه‌هایی‌ در اجابت‌ مزاج‌ دیده‌ شود یا به‌ دنبال‌ اجابت‌ مزاج‌، خون‌ به‌ مقدار کم‌ و به‌ مدت‌کوتاهی‌ چکه‌ کند.– درد، خارش‌ یا ترشح‌ مخاطی‌ پس‌ از اجابت‌ مزاج‌ از علایم بواسیر هستند.– وجود یک‌ برجستگی‌ در مقعد و – احساس‌ این‌ که‌ پس‌ از اجابت‌ مزاج‌، راست‌ روده‌ به‌طور کامل‌ تخلیه‌ نشده‌ باشد (این‌ حالت‌ تنها در مورد بواسیر بزرگ‌ دیده‌ می‌شود) از دیگر علایم بواسیر هستند.– دیگر علایم بواسیر شامل التهاب‌ و تورم‌ می شوند.چند علت بوجود آمدن بواسیر عبارتند از یبوست مزمن، اسهال مزمن، زور زدن موقع اجابت مزاج، نشستن طولانى مدت در توالت، افزایش سن، عوامل ارثى، حاملگى، تحرک کم، مصرف غذاهاى کم فیبر، عدم استفاده از میوه جات و سبزیجات، مصرف الکل

درمان بواسیر

جهت درمان یبوست موارد زیر توصیه می شود:روغن مالی شکم ، پهلو و مثانه با روغن زیتون هر شب قبل از خواب انجام شود.صبح ناشتا یک قاشق غذاخوری خاکشیر در یک لیوان آب جوش با نبات میل شود.روزانه ۳ قاشق روغن زیتون خالص ( با چند قطره لیموترش ) مصرف شود.مایعات بین غذا و بلافاصله بعد از غذا مصرف نشود.دو ساعت بعد از صبحانه و عصر نیم لیوان از دم کرده مغز فلوس همراه با گل سرخ میل شود.باید از خوردن سرخ کردنی، کباب، گوشت های غلیظ، گوشت گوساله و گاو، شیر و آنچه وابسته به شیر است، سیر، ادویه جات، سوسیس و کالباس، انواع ساندویج ها، شیرینی جات قنادی نانی که با جوش شیرین پخته شده باشد، آب یخ، نوشابه و هر چیزی که باعث یبوست و سفتی مدفوع شود پرهیز کنند.غذاها باید ملین و نرم کننده باشند.

درمان بواسیر با طب سنتی

یکی دو قاشق بابونه و یکی دو قاشق سرگل بومادران را با یک لیتر آب سرد مخلوط سپس به مدت یک دقیقه بجوشانید و به مدت یک ساعت دم کنید. سپس آن را صاف کرده، در آن بنشینید. روزی دو مرتبه تا بهبودی این عمل را تکرار کنید.روزانه دوقاشق غذاخوری خاکشیر را در یک لیوان آب ریخته و به مدت 15 دقیقه اجازه دهید بماند سپس کمی عسل اضافه کرده و ناشتا میل کنید و تا ۴۵ دقیقه بعد چیزی نخورید . در صورت شدت یبوست می توانید دو ساعت بعد از ناهار و شام این وعده را تکرار کنید.پماد کوهان شتر که یکی دیگر از قدیمی ترین و بهترین ها برای درمان هموروئید یا بواسیر خارجی و داخلی است که از ترکیب کوهان شتر و تره تهیه شده و به صورت شیاف استفاده می شود و تنها یک مشابه شیمیایی دارد و آن هم پماد آنتی هموروئید است.

درمان بواسیر با طب سنتی

وغن چریش یک روغن سرشار از ترکیبات طبیعی مفید است که شما می توانید در خانه برای درمان همورئید از آن استفاده کنید. در ابتدا مقعد را با آن تمیز کنید. برای هر مرتبه انجام این کار، دو قطره از این روغن کافی خواهد بود. این روغن قادر به کاهش التهاب عروق درگیر در هموروئید خواهد بود. به عنوان یک راهکار کمکی، این روغن همچنین در کاهش درد و ناراحتی هموروئید موثر خواهد بود. روزی یک مرتبه از این روغن استفاده کنید، تا زمانی که هموروئید به طور کامل درمان شود.

درمان بواسیر در طب سنتی با آلوئورا

یکی از بهترین مواد طبیعی برای درمان بواسیر آلوئه ورا می باشد. خواص ضد التهابی و درمانی آلوئه ورا به کاهش تحریک و سوزش هموروئید کمک می کند. آلوئه ورا می تواند برای درمان هر دو نوع هموروئید داخلی و خارجی کارساز باشد. برای درمان هموروئید خارجی مقدار کمی ژل آلوئه ورا را به مقعدتان مالیده و به آرامی ماساژ دهید. این درمان ساده درد و سوزش مقعد را تسکین می دهد. برای درمان خارجی بواسیر، برگ آلوئه ورا را به صورت نواری برش داده و قسمت های خار مانند آن را ببرید. سپس این قطعات برش داده شده را منجمد نمایید. نوارهای آلوئه ورای سرد و منجمد شده را برای درمان هموروئیدهای دردناک استفاده نمایید تا درد، سوزش و خارش شما برطرف گردد.  

درمان بواسیر با طب سنتی

نارون کوهی محصولی مقرون به صرفه و با قیمت مناسب است که در هر داروخانه ای پیدا می شود. این محصول دارویی قابض و جمع کننده است. این دارو اثر قابل توجهی در کاهش ورم و التهاب هموروئید دارد. این محصول معمولا به شکل پدهای مرطوب در داروخانه ها وجود دارد که بیمار آنها را برای دو تا سه دقیقه روی مقعد قرار می دهد. لازم است این کار بعد از هر مرتبه استحمام انجام شود و تا درمان کامل هموروئید، ادامه یابد. غیر از پد مرطوب، شکل قطره و نیز پنبه مرطوب این دارو نیز وجود دارد.  

درمان بواسیر با طب سنتی

آبلیمو حاوی مواد مغذی متنوعی می باشد که با تقویت مویرگ ها و دیواره رگ های خونی می تواند منجر به بهبودی هموروئید شود. یک تکه پنبه را به آبلیموی تازه آغشته نموده بر روی مقعد خود قرار دهید. در ابتدا مقداری احساس درد و سوزش وجود دارد اما خیلی زود درد شما برطرف خواهد شد.راه دیگر اینست که نیمی از لیمو را در داخل یک فنجان شیر داغ ریخته و آن را بنوشید. این کار را هر 3 ساعت یکبار انجام دهید تا به نتیجه دلخواه برسید. همچنین می توانید آبلیمو، آب زنجبیل، آب نعناع و عسل (هر کدام نصف قاشق چایخوری) را با هم ترکیب نموده و روزی یکبار از آن بنوشید.  

درمان سنتی بواسیر با روغن زیتون

روغن زیتون دارای خواص آنتی اکسیدانی و ضدالتهابی بوده و بیشتر برای درمان هموروئید خارجی مورد استفاده قرار می گیرد. این روغن خاصیت ارتجاعی رگ های خونی را افزایش داده و و بدین ترتیب به کاهش التهاب و کوچک کردن اندازه رگ های خونی متورم در مجرای مقعد کمک خواهد کرد. روزانه یک قاشق غذاخوری زیتون مصرف نمایید. روغن زیتون به کاهش التهاب کمک نموده و چربی های غیراشباع آن عملکرد سیستم دفع مدفوع را بهبود می بخشد. آب مقداری برگ آلو را گرفته و آن را به روغن زیتون اضافه کنید. این ترکیب را برای درمان هموروئیدتان استفاده نمایید. این ترکیب درد و تورم را شما بهبود خواهد بخشید. 

بیشتر بخوانید : بواسیر ساچمه ای ♥ بواسیر و خونریزی ♥ بواسیر در طب سنتی ♥ بواسیر چیستبواسیر

  • کریم سوره

بخور بابونه برای پوست

چهارشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۷، ۱۱:۱۶ ق.ظ

بخور بابونه برای پوست

بابونه ,بابونه شیرازی,بابونه خشک,بابونه خواص,بابونه به انگلیسی,بابونه و فشار خون,بابونه در بارداری,بابونه گاوی,بابونه برای مو,بابونه برای پوست,خواص بابونه و چای

بابونه , بابونه شیرازی , بابونه خشک , بابونه خواص

توضیحاتی در مورد بابونه

خواص بابونه در بسیاری فرهنگهای سراسر دنیا شناخته شده است و از این گیاه مفید استفاده های خوبی می‌شود. گل های خشک شده بابونه که به عنوان یکی از قدیمی‌ترین و همه‌کاره‌ترین داروهای گیاهی شناخته شده‌ برای انسان به شمار می‌رود، به دلیل دارا بودن سطح بالایی از آنتی‌اکسیدان‌های ضد بیماری نظیر ترپنوئید و فلاونوئید، دارای تاثیرات فراوان و گسترده‌ای بر سلامت انسان است. بابونه نامی عمومی است که برای انواع مختلفی از گیاهان هم‌خانواده با مینای چمنی (از تیرهٔ کاسنیان) به کار می‌رود. دو گونه از این گیاهان، شامل بابونه آلمانی، به صورت دم‌شده به کار می‌روند و برایشان خواص دارویی قائل شده‌اند. در این مطلب از سایت جسارت در مورد بابونه صحبت میکنیم امیدواریم مورد توجه قرار بگیرد.

انواع بابونه

دو گونهٔ اصلی بابونه که به صورت دم‌کرده استفاده می‌شوند و برایشان خواص دارویی در نظر گرفته می‌شود عبارتند از بابونه آلمانی و بابونه رومی. گونه‌های دیگری از گیاهان هم نام بابونه بر خود دارند (نظیر بابونه بهاری و بابونه زرد) اما معمولاً به صورت دم‌کرده به کار نمی‌روند و خواص دارویی برایشان ذکر نشده‌است.

خواص گیاه بابونه

این گیاه در موارد زیر می تواند مفید واقع شود: مبارزه با اضطراب و افسردگی جلوگیری از آلرژی ضد التهاب درمان اسپاسم عضلانی درمان اختلالات قاعدگی درمان بی خوابی درمان اختلالات پوستی بهبود زخم ها بهبود عملکرد سیستم گوارش کاهش دردهای روماتیسمی

بابونه آلمانی چیست

بابونه آلمانی (نام علمی: Matricaria chamomilla)، گیاهی است یک‌ساله، معطر و به ارتفاع ۲۰ تا ۴۰ سانتیمتر که به صورت خودرو در مزارع و کنار جاده‌ها می‌روید. ساقه آن دارای انشعاباتی است و برگ‌های آن بریدگی‌های باریک و دراز با ظاهر برگچه‌مانند دارد. بخش مورد استفادهٔ این گیاه، کاپیتول‌های (مرکز گل گیاه) آن است که در فاصله ماه‌های اردیبهشت تا مهر ماه، آن را از ساقه جدا می‌کنند.

تاریخچه بابونه

نام لاتین بابونه camomille از کلمات یونانی khamai و malon به معنی گل‌های کوچک با بوی سیب گرفته شده‌است. درمیان انواع گوناگون بابونه نوع بابونه رومی شهرت بیشتری دارد. نام علمی این گیاه Chamaemelum nobile است. بابونه گیاهی است دائمی و کوچک، به ارتفاع تقریباً ۳۰ سانتیمتر، دارای بویی معطر که در چمن زارها و زمین‌های شنی می‌روید. ساقه آن به رنگ سبز مایل به سفید، برگ‌های آن کوچک متناوب و دارای بریدگی‌های باریک، نامنظم و پوشیده از کرک است. گل‌های آن مجتمع در یک طبق که به‌طور منفرد در انتهای ساقه گل دهنده در تابستان ظاهر می‌شود. در هر طبق، گل‌های سفید در اطراف و گل‌های زرد در قسمت وسط قرار دارند.

کاپیتول‌های بابونه

کاپیتول‌های این گیاه دارای اسانس هستند. این اسانس در حالت تازه دارای رنگ آبی تیره‌است که مربوط به وجود ماده‌ای به نام آزولن می‌باشد و تدریجاً با تأثیر هوا و نور رنگ آن سبز و قهوه‌ای می‌شود. این اسانس دارای سزکوئی ترپنهای b و g و همچنین ماتریکارین (Matricarine) می‌باشد.

موارد مصرف بابونه

استفاده از بابونه در زیبایی به اندازه قدمت به‌کارگیری آن در عطاریها سابقه دارد. خواص آن به خصوص برای پوستهای شکننده و حساس در مقابل تغییرات جوی مفید است. امروزه در صنعت لوازم آرایش آن را به تنهایی یا همراه با گیاهان دیگری از قبیل اکلیل کوهی، خلنگ و بنفشه به کار می‌گیرند. دم کرده ساده بابونه در استعمال خارجی روی پوست صورت برای حفاظت از پوست بهترین تأثیرها را دارد. شامپوی همراه با بابونه اندکی رنگ مو را روشن می‌گرداند. بابونه در کنار زیزفون و نعناع در برخی از کشورها بیشترین مصرف را در صنعت داروسازی دارد.

محل رویش بابونه

بابونه از گیاهان بومی منطقه مدیترانه بوده ولی منشأ آن را در آسیای صغیر گزارش کرده‌اند. این گیاه امروزه پراکندگی وسیعی در اروپا، آسیای غربی، آفریقای شمالی آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا پیدا کرده‌است. در ایران نیز گونه‌های مختلف جنس ماتریکاریکا در نقاط مختلف کشور رشد می‌کنند. (گیاهان دارویی معطر- منبع گیاهان دارویی، پژوهشکده جهاد دانشگاهی).. این گیاه در آذربایجان، لرستان، فارس قیروکارزین غربی اندیمشک) و خوزستان (دزفول،ایذه، هفت گل، شوشتر، رامهرمز و بهبهان) اطراف تهران و دماوند و همچنین در جنگل فندقلو ویلکیج نمینو همچنین در مناطق وسیعی از چمنزارهای استان چهارمحال و بختیاری در [میزدج و کوهرنگ و سایر نقاط] می‌روید. بعضی از گونه‌های دیگر بابونه در نواحی مختلف اروپا می‌روید.

خواص روغن بابونه

آنتی‌اکسیدان‌های حیاتی موجود در بابونه در روغن‌های قدرتمند این گیاه یافت می‌شوند، و به عنوان دلیل عمده‌ای برای خواص درمانی طبیعی این گیاه دارویی به شمار می‌روند. بابونه به عنوان داروی جایگزین موثری که تقریبا عاری از تاثیرات جانبی منفیِ شناخته شده‌ای است، نزدیک به ۵،۰۰۰ سال به صورت دمنوش معمولی، عصاره‌ی گیاهی، و به شکل مواد آرایشی جهت ایجاد آرامش، سرزندگی، جوان‌سازی، و طول عمر به کار رفته است.گیاه بابونه جزء گیاهان بومی غرب اروپا و شمال آفریقا است، ولی این روزها در سراسر جهان، در نواحی معتدل مختلفی رشد می‌کند. امروزه، صادرکننده‌های عمده‌ی بابونه عبارت هستند از بلژیک، فرانسه، بریتانیا، ایتالیا، لهستان، و آلمان. بابونه‌ی آلمانی که به صورت گسترده‌ای برای کاربردهای پزشک در دسترس است، از لحاظ زیست‌شناختی با انواع بابونه‌ی رومی و انگلیسی تفاوت دارد. فواید موجود در همه‌ی انواع بابونهْ مشابه‌ی یکدیگر است، ولی طعم انواع مختلف بابونه اندکی با هم تفاوت دارد. طبق سوابق تاریخی، خواص بابونه دست‌کم از ۲،۰۰۰ سال پیش شناسایی شده‌اند، و برای مقاصد دارویی و آرایشی کاربرد دارند. آلمانی‌ها دست‌کم از سده‌ی اول میلادی از بابونه جهت درمان مشکلات گوارشی استفاده می‌کردند؛ طبق شواهد تاریخی، مصریان باستان این گیاه را پرستش می‌کردند و به خاطر خواص درمانگری این گیاه، جشنواره‌هایی را برگزار می‌کردند. گفته می‌شود زنان نجیب‌زاده‌ی مصری گل‌های بابونه را خرد می‌کردند و به پوست‌شان می‌مالیدند تا جوانی و درخشندگی پوست‌شان را حفظ کنند و به طور طبیعی نشانه‌های پیری را به تعویق بیندازند.

همه چیز درباره بابونه

بابونه نخستین بار حدود قرن شانزدهم در سطوح وسیع پرورش داده شد. برخی منابع تاریخی نشان می‌دهند رومی‌ها نخستین قومی بودند که بابونه را در سطح وسیع کشت دادند، ولی سایر منابع تاریخی این مسئله را به گیاه‌شناسان بریتانیایی نسبت می‌دهند. رومی‌ها از بابونه جهت طعم دادن به نوشیدنی‌ها و افزودن به بخورها، و هم‌چنین به عنوان یک گیاه دارویی جهت مبارزه با بیماری و افزایش طول عمر استفاده می‌کردند. ویژگی‌های درمانگری بابونه در سراسر اروپا گسترش یافت، و در نهایت گیاه بابونه از طریق بریتانیا به آمریکای شمالی نیز راه پیدا کرد. پزشکان در سراسر اروپا و شهرهای اولیه‌ی آمریکا بابونه را در سبد دارویی‌شان قرار می‌دادند، زیرا این گیاه دارویی می‌تواند درد، التهاب، آلرژی (حساسیت)، و مشکلات گوارشی را به طور کامل و طبیعی، و بدون عوارض جانبی معالجه کند. هم‌چنین، برخی آدم‌ها از بابونه به عنوان خوشبو کننده‌، شامپو، و عطر طبیعی استفاده می‌کردند.

بابونه و افسردگی

طبق نتایج پژوهشی در مجله‌ی درمان‌های جایگزین در بهداشت و پزشکی و فارماکوگنوزی، بابونه، چه به صورت دمنوش یا تنتور، و چه به شکل روغن گیاهی، یکی از بهترین داروهای گیاهی برای مبارزه علیه استرس و افزایش میزان آرامش بدن به شمار می‌رود. غالبا توصیه می‌شود برای درمان طبیعی اضطراب و افسردگی‌های عمومی، بخار روغن طبیعی بابونه را استنشاق کنید؛ به همین خاطر هم روغن بابونه به عنوان ماده‌ی محبوبی برای ساخت شمع‌ها، محصولات رایحه درمانی، و حمام درمانی به شمار می‌رود.

عصاره بابونه

از عصاره‌ی بابونه نیز غالبا به عنوان یک داروی آرام‌بخش ملایم جهت آرام کردن اعصاب و کاهش اضطراب استفاده می‌شود، زیرا بخارات آن مستقیما به بخش بویایی مغز می‌روند، تنش را آرام می‌کنند و واکنش بدن را به استرس کاهش می‌دهند. به همین دلیل، متخصصان از بابونه جهت تسکین موثر علائم اضطراب و استرس مزمن نظیر هیستری، کابوس، بی‌خوابی، و مشکلات گوناگون گوارشی استفاده می‌کنند. رایحه‌ی بابونه مستقیما به مغز می‌رسد، و به عنوان یک محرک هیجانی عمل می‌کند. دستگاه عصبی احساسی یا لیمبیک این محرک حسی را ارزیابی می‌کند، و آن را به صورت لذت، درد، خطر، یا امنیت ثبت می‌کند؛ سپس باعث هدایت واکنش هیجانی‌مان می‌شود؛ مثلا احساس ترس، خشم، و مجذوبیت. بدن‌مان در واکنش به برخی رایحه‌های خاص باعث ایجاد هیجان‌های اساسی و تعادل هورمونی‌ می‌شود. رایحه‌ها مسیر مستقیمی به سمت حافظه و هیجان‌های‌مان طی می‌کنند. عطرها، مانند عطر بابونه، باعث تسکین درد می‌شوند و به طور کلی، بر شخصیت و رفتارمان تاثیر می‌گذارند. پژوهش‌ها ثابت کرده‌اند استفاده از روغن‌های معطر یکی از سریع‌ترین راه‌ها برای رسیدن به نتایج روانی دلخواه‌مان است.

درمان اختلالات گوارشی با بابونه

بابونه که به عنوان ملین گوارشی قدرتمندی شناخته می‌شود، می‌تواند برای درمان اختلالات گوارشی گوناگونی از جمله نفخ، علائم رفلاکس اسید، سو هاضمه، اسهال، بی اشتهایی، بیماری سفر، حالت تهوع، و استفراغ به کار رود. عصاره‌ی بابونه می‌تواند به کوتاه شدن دوره‌ی ابتلا به اسهال و کولیک در کودکان، و هم‌چنین تسکین علائم مربوط به این وضعیت نظیر درد و اضطراب کمک کند. به علاوه، روغن بابونه حاوی ترکیبات آنودین است که باعث کاهش اسپاسم، گرفتگی، یبوست، و سایر دردهای معده می‌شود. بسیاری از خواص بابونه ناشی از تاثیرات آرامش‌بخش طبیعی آن هستند. از آن‌جا که مغز و دستگاه گوارش از طریق عصب واگ مستقیما با یکدیگر در ارتباط هستند،‌ هر قدر ذهن آرام‌تر باشد، بیماری‌های گوارشی نظیر سندرم نشتی روده راحت‌تر درمان می‌شوند؛ از این رو، می‌توان نتیجه گرفت علائم وضعیت‌های مزمنی نظیر سندرم نشتی روده، سندرم روده‌ی تحریک پذیر، و سایر مشکلات مربوط به معده از این طریق کاهش می‌یابند. خواص بابونه نظیر اثر آرام‌بخشی‌اش باعث شده‌اند این گیاه دارویی به گزینه‌ای عالی برای زنان باردار تبدیل شود که برای آرامش مجاری گوارشی و درمان طبیعی حالت تهوع‌شان از آن استفاده کنند.

بابونه و مبارزه با سرطان

به تازگی، مطالعات متعددی درباره‌ی فعالیت‌های ضد سرطانی بابونه به عمل آمده‌اند. شواهد نشان می‌دهند بابونه در توقف رشد تومورهای سرطانی تاثیر مثبتی دارد و به عنوان درمان طبیعی سرطان عمل می‌کند. گفته می‌شود خاصیت مهار سلول‌های سرطانی در بابونه به خاطر وجود آنتی‌اکسیدانی به نام آپیجنین است؛ این آنتی‌اکسیدان‌ها اجزای زیست‌فعالی (بیواکتیو) هستند که ظاهرا به مبارزه علیه سرطان‌های پوست، پروستات، پستان، و تخمدان کمک می‌کنند. طبق نتایج مطالعه‌ای که به تازگی در مجله‌ی فدراسیون انجمن‌های آمریکایی برای زیست شناسی تجربی منتشر شد، به نظر می‌رسد عصاره‌های بابونه تاثیر اندکی بر مهار رشد سلول‌های طبیعی و سالم بدن دارند، ولی در عین حال، به طور قابل توجهی می‌توانند سلول‌های سرطانی را در انسان کاهش دهند؛ به ویژه سلول‌های سرکش آندروژن که غالبا باعث ایجاد سرطان پروستات می‌شوند.

سلامت پوست با بابونه

آیا از آکنه، خشکی، ناراحتی، چین و چروک، و قرمزی پوست رنج می‌برید؟ روغن بابونه را با لوسیون‌تان ترکیب کنید. بابونه به دلیل دارا بودن خواص ضد باکتری و ضد التهابی باعث بهبود سلامتی و نرمی پوست و تسکین ناراحتی‌های پوستی می‌شود. فلاونوئیدها و روغن‌های طبیعی موجود در بابونه به زیر سطح پوست، لایه‌های عمیق‌تر پوست، نفوذ می‌کنند و به حفظ جوانی، زیبایی، و سپر دفاعی آن کمک می‌کنند. بابونه به عنوان یک داروی باستانی، قرن‌ها است به عنوان راه درمانی برای التیام زخم‌ها، جراحات، اگزما، نقرس، ناراحتی‌های پوستی، کبودی‌ها، سوختگی‌ها و آفت دهان استفاده می‌شود.امروزه می‌دانیم، فواید و کاربردهای بابونه به کاربردهای گذشته‌ی آن محدود نمی‌شوند – بابونه برای خلاصی از شر نشانه‌های افزایش سن نظیر لکه‌های سیاه و خطوط ظریف روی پوست، کاهش طبیعی شوره، درمان سریع آبله مرغان، و از بین بردن جای زخم‌ها نیز کاربرد دارد. به علاوه، بابونه درمان طبیعی بسیار عالی برای بثورات ناشی از بستن پوشک به شمار می‌رود، و حتی می‌تواند برای مبارزه علیه عفونت‌ها و گل مژه‌های اطراف چشم‌ها نیز کاربرد داشته باشد.

سلامت قلب با بابونه

به تازگی، دانشمندان به ارتباط میان بابونه و حفظ سلامت دستگاه قلبی و عروقی پی برده‌اند. بابونه‌ی موجود در ترکیبات مواد غذایی، به دلیل وجود سطح بالای فلاونوئید، می‌تواند باعث کاهش خطر مرگ ناشی از ابتلا به بیماری سرخرگ کرونری در مردان سالمند شود. طی مطالعه‌ای که نتایج آن در مجله‌ی لنست به چاپ رسید، مصرف فلاونوئید میان ۸۰۵ مردِ ۶۵ الی ۸۴ ساله ارزیابی شد؛ دانشمندان در این مطالعه دریافتند مصرف بالاتر فلاونوئید از مواد غذایی و گیاهان دارویی به طور قابل توجهی با مرگ و میر ناشی از بیماری سرخرگ کرونری رابطه‌ی معکوس دارد.

هشدار در مورد مصرف بابونه

۱. چنان‌چه قصد استفاده از روغن طبیعی بابونه را دارید، باید به خاطر بسپارید که این روغن فقط برای مصرف موضعی روی پوست تولید می‌شود و مصرف خوراکی ندارد. پیش از استفاده‌ی کامل از این روغن، کمی از آن را روی بخش کوچکی از پوست‌تان بمالید و ببینید آیا بدن‌تان به روغن‌های گیاهی واکنش منفی نشان می‌دهد یا خیر. ۲. افراد مبتلا به علائم حساسیت فصلی، نظیر حساسیت به آمبروسیا (کهنه‌واش) و هم‌خانواده‌های‌اش، نباید از روغن بابونه استفاده کنند، زیرا ممکن است باعث ایجاد واکنش‌های حساسیتی (آلرژیک) شود. چنان‌چه مکررا به التهاب مخاط بینی آلرژیک، کهیر یا درماتیت (التهاب پوست) مبتلا می‌شوید، بهتر است از محصولات بابونه دوری کنید، یا دست‌کم پیش از مصرف با یک پزشک مشورت کنید. ۳. نکته‌ی دیگری که باید درباره‌ی محصولات بابونه به خاطر بسپارید، این است که گفته می‌شود این محصولات به طور خفیفی باعث تحریک رحم می‌شوند، از این رو، چنان‌چه باردار هستید، پیش از مصرف خوراکی عصاره‌های بابونه با یک متخصص مشورت کنید (دمنوش بابونه‌ی ضعیف مشکل خاصی ایجاد نخواهد کرد).

بیشتر بخوانید : روغن شاهدانه ♥ اسپند ♥ بادیان ♥ کالاندولاسرخالو

شعر در مورد کبریت

کندر و دیابت

سیاه دانه و دیابت

سیاه دانه در شیردهی

یبوست و خونریزی مقعدی

بابونه شیرازی گیاه

طب سنتی سرفه های شدید

بی اشتهایی ناگهانی در کودکان

دلیل ریزش مو بعد از کاشت

خواص دانه انار خشک شده

شعر در مورد کفش

شعر در مورد طاقت

شعر در مورد غول

شعر در مورد سبزه

شعر در مورد کباب

بابونه شیرازی چیست

درمان گیاهی سرفه شدید در کودکان

علت بی اشتهایی ناگهانی کودکان

زمان ریزش مو بعد از کاشت

دانه انار فریز شده

شعر در مورد تلاوت قرآن

شعر در مورد تکاب

شعر در مورد خلقت انسان

شعر در مورد دل شکستن

شعر در مورد دگرگونی

بابونه برای مو سر

درمان گیاهی سرفه شدید

دلایل بی اشتهایی کودکان زیر یک سال

درد قوزک پای چپ

چگونه دانه انار را خشک کنیم

شعر در مورد رز

شعر در مورد زادروز

شعر در مورد خساست

شعر در مورد دعای توسل

شعر در مورد قرار

خاصیت بابونه شیرازی

درمان گیاهی سرفه شدید کودکان

علت بی اشتهایی کودک زیر یکسال

درد قوزک پا ناشی از چیست

طرز تهیه دانه انار خشک


  • کریم سوره

اشعار علی آقا واحد

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ق.ظ

اشعار علی آقا واحد

اشعار علی آقا واحد ،اشعار علی اقا واحدی،اشعار علی اقا واحد،شعر علی آقا واحد،اشعار ترکی علی آقا واحد،دیوان اشعار علی آقا واحد،شعر ترکی علی آقا واحد،شعر ترکی علی اقا واحد،شعر های علی اقا واحد،بهترین اشعار علی اقا واحد،گلچین اشعار علی آقا واحد،مجموعه اشعار علی آقا واحد،شعر عاشقانه علی آقا واحد،کتاب شعر علی آقا واحد،شعر ترکی از علی آقا واحد

اشعار علی آقا واحد

در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار علی آقا واحد را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

دون اولدوم ذؤق مئی‌دن ائیله کیم، اوفتاده بیر یئرده

اؤزوم بیر یئرده دوشدوم، مست قالدیم، باده بیر یئرده

بساطِ مئی‌ده سوز یوخ‌کی، دئییرلر، حال اولور آمما

«اولا گر باده بیر یئرده، نگارِ ساده بیر یئرده»

ینه، زاهید، اقلاً بیر صفا وار، سُفره‌ی مئی‌ده

نه گوسترمیش کدورت‌دن سوای سجاده، بیر یئرده؟

آلیبدیر کؤنلومی، حیرتده‌یه‌م کی، گؤزلرین فکری

نئجه بیر صید اولوب قسمت، ایکی صیّاده بیر یئرده

اسیری من کیمی مینلرجه وار، اول سروِ رعنانین

نه بیر دم اؤلدورور، نه ائیله‌ییر آزاده، بیر یئرده

منیم بو داغلار کی، سینه مه، اول لاله رخ چکمیش

که هرگز ائتمه‌میش شیرین، اونی فرهاده بیر یئرده

مقام و شأنین ایسترسه‌ن، اوجالسین «واحد» عالمده

چالیش تا خدمت ائت، تکمیل اولان اوُستاده بیر یئرده

اشعار علی آقا واحد

کیمده واردیر گؤزلیم، سنده اولان جاذبه‌لر

سنه دنیاده مگر، عاشق اولان‌دا، غم ائلر؟

بسدیر اولدورمه‌یه جکسن، گؤزلیم دنیانی

هر اوزی گؤیچک اولاندا، بوقدر چم خم ائلر

اینجیمه گؤزیاشیم، آخسا سنی گؤردوکده گولوم

گول آچیل‌دیکده باهار فصلی بولود شبنم ائلر

ناز و غمزه‌ن، یئریشین، شوخ باخئشین، عالم‌دیر

بیرده زولفون اوزه توکسؤن اودا بیر عالم ائلر

حیف سن، گزمه یاراشماز سنه بیگانه‌ایله

او آچیب سرّینی دونیایه سنی، محرم ائلر

«واحدم» عمریمی من عشقیله صرف ایله‌میشم

عشق یا اؤلدورر آخر منی یا، آدم ائلر

اؤلمزدیم اگر سن کیمی بیر، دلبریم اولسا

بیر آفت جان، شوخ ملک، منظریم اولسا

هر گون دولانیب باشینا، قربان سنه اول‌لام

پروانه صفت، اوُچماقا، بال و پریم اولسا

دنیاده سئویننم بوتون عاشیقلر ایچینده

آهولری، مجنون ائلییه‌ن، گؤزلریم اولسا

شؤق‌ایله نثار ائیلرم، هر بیر قدمینده

دریا قدری الده، دُور و گؤهریم اولسا

کویینده منه قوی نه بیلیر، ائیله‌سین اغیار

البته جزاسین چکر «آللاه کریم» اولسا

بیگانییه من، بیر بئله منّت می ائدردیم؟

کونلوم کیمی بیر یار وفا پروریم اولسا

«واحد» دئمه‌رم دردیمی من باشقا نگاره

یاریم بیلیر عشقینده نه درد و سریم اولسا!

شعر عاشقانه علی آقا واحد

عشقین ائله‌سه عالمی قان، بیلمه‌یه جکسن!

یوز دفعه دئسه‌م، مطلبی قان، بیلمه‌یه جکسن!

باخ سینه مه، مین یاره ووروب تیرِ نگاهین

افسوس کی، ای قاشی کمان، بیلمه‌یه جکسن

آخر کی قوجالتدی منی، درِد و غم عشقین

پیر اولماسان، ای تازه جوان، بیلمه‌یه جکسن

بی‌مهرسن، عالمده، رُخِ آلینا حسرت

وئرسه‌م‌ده اگر هیجرده جان، بیلمه‌یه جکسن

مجنون کیمی، زنجیرِ سرِ زولفینه باغلی

اولسام داخی، رسوای جهان، بیلمه‌یه جکسن

توتسام، گؤزه‌لیم، دامنینی، اینجیمه منده‌ن

نیلیم کی، دئسم گئتمه، دایان، بیلمه‌یه جکسن

کویوندا گؤزوم یاشینی، یوز یول ستمیندن

ائتسه‌م یوزه، ای سرو روان، بیلمه‌یه جکسن

سرّ لبینی دیلده نهان ساخلادیم ائلدن

فاش اولمایا، بو رازِ نهان، بیلمه‌یه جکسن

شؤق دهنین «واحدی» محو ائیله‌سه هر گاه

اوندان یئنه بیر نام نشان، بیلمه‌یه جکسن

شعر های علی اقا واحد

قویما گؤزه‌لیم، کویینه اغیار دولانسین

انصاف‌می، گولزاری گلیب، خار دولانسین؟

راضی ده‌گیلم اؤزگه اولا محرم وصلین

گولزار بهشتی نه‌یه کفّار دولانسین؟

کؤنلوم قوشو دائم دولانیر، شؤقِ روخونله

البته گرک، کعبه‌نی زوّار دولانسین

اکراه ائله‌مه قامتینه زولف دولاشسا

سرو اوستونه، بو رسمدی، شاه مار دولانسین

رحم ائت، گونیمی ائیله‌مه زولفون کیمی قاره

قویما اوزونه طرّه‌ی طرار دولانسین

سالدی منی پیوسته قاشین فکرینه، ظالم!

دائم بئله قوی چرخ جفاکار دولانسین

مخمور گؤزون فیکری ائدیب عالمی بیهوش

واحد نئجه بو شؤق‌ایله هوشیار دولانسین؟

اشعار ترکی علی آقا واحد

سوئیله ای گول، هانسی باغین، سن گولِ رعناسی‌سان؟

هانسی گلزارِ بهشتین، سروی سن، طوُباسی‌سان؟

آچما زولفون عطریله بیهوش ائدرسن عالمی

چونکی سن دشتِ خطانین، عنبرِ ساراسی‌سان

نازنین جانان گؤزه‌للر، قارشی دُورماز روُیینه

جمله سیندن سن گؤزه‌ل‌سن، هامی‌نین اعلاسی‌سان

باغبانین کیملر اولموش؟ گؤزلرین حئیرانی‌یام

سن مگر گلزارِ حُسنون نرگس شهلاسی‌سان؟

گؤرمه‌یینجه گول اوزون، جسمیمده قالماز طاقتیم

روحی‌سان گویا، بو مسکین عاشیقین، اعضاسی‌سان

من کیمی مینلرجه مجنونلار، اسیروندیر سنین

سؤیله یاریم، دوغرو سؤیله، سن کیمین لیلاسی‌سان

اینجیمه‌ز، «واحد»، او گول آه و فغانیندان سنین

سن گؤزه‌للر باغی‌نین بیر بولبولِ شیداسی‌سان

دیوان اشعار علی آقا واحد

وورما اوقاره تئللرینه شانه سئوگیلیم

ائتمه منی بلاکش دیوانه سئوگیلیم

یاندیردی حسرتین منی، گؤستر جمالینی

کؤنلوم اولوب اول آتشه- پروانه سئوگیلیم

بیر دفعه ائیله دیمسه، تمنای وصلینی

یوز دفعه یاندیم- آتش هجرانه، سئوگیلیم

گزمه رقیبله منی غیرت هلاک ائدیر

سالما بلالی عاشقینی قانه سئوگیلیم

گؤسترمه قاره خالینی، کؤنلوم فغان ائدیر

قوش، ده‌ن، گؤرنده تئز گلیر افغانه سئوگیلیم

یوز لیلی گؤرسه حسنونی مجنون اولار سنین

عشقینده اوز قویاردی بیابانه سئوگیلیم

انصافی اولسا چرخ، بو بیچاره «واحدی»

حسرت قویارمی، سن کیمی جانانه سئوگیلیم؟

اشعار علی اقا واحد

فکرینده‌می، بیر گون گؤزه‌لیم، بیز سیزه گلدیک؟

سیزدن قاییدیب، سونرا برابر بیزه گلدیک؟

گُولدوک و دانشدیق گئجه‌نی، صبح آچیلینجا

بیر غنچه گول اوستونده، سیزینله سؤزه گلدیک

کئف چکدیگیمیز خاطره‌لر، وارمی یادیندا؟

گولشنده بیر آیدین گئجه‌ده، اوز اوزه گلدیک

خیلی دولانوب سئیرائیله‌دیک گول‌لر ایچینده

بیر-بیریمیزه چوخ عشوه‌لی، چوخ بامزه گلدیک

بیزکی، گؤزه‌لیم، جان دئیه‌رک، جان ائشیدیردیک

بس ایندی نه اولدو بیزه، یوخسا گؤزه گلدیک!!

نه سنده وار اول مهر و محبت، نه‌ده منده

سوندوک ایشیق اولدوز کیمی، سون منزله گلدیک

واحد، او گئچه‌ن گونلری، بیر مرّه اوُنوتدوق

لیکن یئنی دنیایه، بیز ایندی تزه گلدیک

اشعار علی اقا واحدی

صفایِ مجلیسِ جانانی، کیم گؤروب، او دئسین!

بلایِ محنتِ هیجرانی، کیم گؤروب، او دئسین!

اینانمرام، منه هر کیم دئییر کی جنّت‌وار

گؤزیله روضه‌ی رضوانی کیم گؤروب، او دئسین!

منیم گولوم، چیچه‌گیم، جنّتیم، گؤزه‌ل‌لردیر

بهشتی، حوری و قیلمانی، کیم گؤروب، او دئسین!

کمندِ عشقده، مجنونی گؤرمه‌یه‌ن، نه بیلیر؟

اسیرِ زولف پریشانی، کیم گؤروب، او دئسین!

من آغلادیقجا نیگاریم، گولردی گؤز یاشیما

گولرکن، اول گولِ خندانی، کیم گؤروب، او دئسین!

چمنده هر سحر عشق اهلینین ترانه‌سی وار

فغان بولبول نالانی کیم گؤروب، او دئسین!

منیمده، واحد، اؤز ایستکلیمین، گؤزه‌ل لیگیدیر!

باهار زمانی، گولوستانی، کیم گؤروب، او دئسین!

کتاب شعر علی آقا واحد

صابر! ای محترم بؤیوک شاعیر!

شعرده، نظم و نثرده ماهیر!

یازدیغین داهیانه مضحکه‌لر

گؤستریر خلق ایچینده معجزه‌لر

بیلیدیریر منجه هر کسه هنرین،

اوخونور هر بیر ئولکه‌ده اثرین

داد ائدردین همیشه: «حرّیت»!

او اسارتده گؤردیگین ملّت

ایندی آزاده عؤمر ائدیر خرّم،

بیتدی مظلومو آغلاداق ماتم…

ایندی بیر دربدر اوشاق یوخدور

اونلارین زحمتین چکن چوخدور

نا خلف بیلمه یوکسله‌ن ائلینی

قوردولار هر طرفده هیکلینی

بیرده سیزلارمی قلب مجروحین؟

بیزی البّته سئیر ائدیر روحین

بو تفاخر سنه کفایت‌دیر،

ملّتین ایسته ینجه راحت‌دیر

اؤلدون، افسوس‌لر، که بی‌حرمت!…

وئرمه‌دی وارلیلار سنه قیمت

گر اولایدین سووه‌ت زمانیندا

شرفین چوخدی کتله یانیندا

سنه قیمت قویاردی جمعّیت،

یاشایاردین همیشه بی‌منّت

نئجه شاعرلر ایندی خوش‌گذران

کچیریرلر، گونش کیمی خندان

بو بیزیمچون بؤیوک سعادت‌دیر

شانلی، تاریخی بیر شرافت‌دیر

ای ییخان، کؤنلوم ائوین، قیل حذر افغانیمدان

ائوین آباد اولا، ال چک دلِ ویرانیمدان

منی مجنون‌ایله فرهاده برابر توتما

من اولاردان‌دا، هنرله گئچه‌رم جانیمدان

بیرجه گَل گور، نه جفالار چکیرم زولفوندن

خبرین یوخدو سنین، حالِ پریشانیمدان

طعن ائدیر ائل منه «یارین نه وفاسیز چیخدی؟»

ای وفاسیز، دئمیرم من بونو اؤز یانیمدان

سانکی باشدان باشا، بیر شعله‌ی آهیم گئجه‌لر

شمعلر، اودلانیر، آهِ دلِ سوزانیمدان

نئیله‌رم من گولو، یا لاله‌نی، انصافیم وار

اونلارین هانسی گؤزه‌ل‌دیر رخ جانانیمدان

وطنیمده نئجه من ایسته‌مه‌ییم بیر گولو کیم

جانی جانیملا بیر اولسون، قانی‌دا قانیمدان

واحدم، عصریمیزین ایندیکی فرهادی منم!

کیم منی آیری سالار خسروِ خوبانیمدان؟

شعر ترکی از علی آقا واحد

آی عاشیق! صحبت آچ، گولدن، چیچکدن:

چمن‌لر زینتی بیزیم یئرده‌دیر

بولبول‌لر ذؤق آلیر گوللریمیزدن

باهارین لذّتی بیزیم یئرده‌دیر

چال، اوخو شورایله چوبان بایاتی

سازیندا تعریف‌له بو شن حیاتی

عطرلی گوللری، باغی، باغاتی

گؤزه‌ل‌لیک خلقتی بیزیم یئرده‌دیر

ائلیمدن، آرخامدان، غم اوزاقلاشیر

ذوقی‌میز، نشئه‌میز، قایناییر، داشیر

خلقی‌میز فرح‌له گولوب اویناشیر

انسان سعادتی بیزیم یئرده‌دیر

سازین، کمانچانین، قارمانین، تارین

اوخویوب چالانین، گولون، باهارین

ادیبین، شاعرین، هر صنعت‌کارین

ان بؤیوک قیمتی بیزیم یئرده‌دیر

نه تاریخ‌لرده وار، نه باشقا یئرده

چوخ اوشاقی قادین وارمی بیر ائلده

ائلدن آلا تحسین، حؤرمت هر ایلده؟

آنالیق حؤرمتی بیزیم یئرده‌دیر

فاشیستین ظلمونه دونیالار باخیر

آنالار باغرینا سونگولر تاخیر

کؤرپه اوُشاقلاری یاندیریب یاخیر

بالا محبّتی بیزیم یئرده‌دیر

نوروز بایرامیندان آلدیق الهامی

شادلیقلا کئچیردیک بو شن بایرامی

وطن اوُشاقلاری سئونییر هامی

ائللرین قدرتی بیزیم یئرده‌دیر

بیر چوخ بایراملاری گؤردوکسه اگر

باهار بایرامیمیز هامسینا ده‌یر

بو خوش گونو گؤره‌ن سئوینمز مگر

کؤنوللر بهجتی بیزیم یئرده‌دیر

سیلینسین دونیادان بوش هنگامه‌لر

سسلنسین دیل‌لرده، جوشسون نغمه‌لر

یازسین بو ائل‌لر تبریک نامه‌لر

دونیالار جنتی بیزیم یئرده‌دیر

ای وطن اولادی، بیر آن وئرمه فرصت دوشمنه

قهرمان ضربه‌نله گؤستر درسِ عبرت دوشمنه!

قوی آلوو یاغسین تفنگیندن، توپوندان جبهه‌ده

ائیله اؤز دونیاسینی قهرایله ظلمت دوشمنه!

سونگوتک سانجیل فاشیستین قلبینه، یار باغرینی

ضربه اوستدن ضربه وور خائن طبیعت دوشمنه!

پارتلاسین قوی هیتلرین آلچاق باشیدا بومبالار

هر طرفدن وور جسارتله خسارت دشمنه!

ییخ، داغیت، یانسین جهنم‌تک فاشیستین جبهه‌سی

قسمت اولسون، قویما، بو گولزارِ جنّت دوشمنه!

بیلدی عالم هیتلرین خائن‌لیگین، ادنالیغین

یاغدیریر میلیونلا دونیا خلقی، نفرت دوشمنه!

حاضریق، واحد، صداقتله وطن اوغروندا بیز

هر زمان گؤرسترمگه قطعی جسارت دوشمنه!

شعر علی آقا واحد

موسیقی مجلسی‌نین طرفه علامت‌لری وار

گوش قیل گور نئجه جانسوز حکایت‌لری وار

موسیقی ذوقینه اول کس کی، ده‌گیلدیر واقف

بو بساطین نه بیلیر، کیم نه شرافت‌لری وار

تاری، بیهوده حساب ائتمه، اگر عارف‌سن

گورکی، مه‌رولر الیندن نه شکایت‌لری وار

اودا بیر زلفی سیه دلبرین آلوده‌سی‌دیر

که صداسیندا پریشانلیق اشارت‌لری وار

خوار، ظّن ائتمه، ساکین، موسیقی خادملرینی

اونلارین ذوقینه گیر، گور نه نزاکت‌لری وار

موسیقی غم داغیدیر، ذوق وئریر انسانه

درک قیلماز بونی اونلار کی، سفاهت‌لری وار

شاعرین، موسیقی خادملری‌نین، رسّامین

اینجه دقتله دوشون، گور، نه مهارت‌لری وار

موسیقی ذوقی هلاکولره، تاثیر ائتمیش

اوخو تاریخی، دوشون، گور نه روایت‌لری وار

بعضی نادان نه بیلیر موسیقی ذوقین، واحد!

چونکی جاهلدیلر، اولدوقجا جهالت‌لری وار

شعر ترکی علی آقا واحد

میخانه مجلسینده گره‌ک صحبت اولماسین

بیرکسده صحبت ائیله مگه جرئت اولماسین!

صحبت خیلافدیر، دئمیرم، ترکین ائیله‌یین

مئی مجیلسینده، جهد ائیله‌یین، غیبت اولماسین!

سرخوشلیق ائتمه، گؤزله، مئی‌ین احترامینی

سالما آیاغه باده‌نی، بی‌حرمت اولماسین!

مئی‌دن مراد و ذوق و صفا آلماق ایسه‌گر،

مئی تک بساطه ذوق یئتیر، نفرت اولماسین!

ایچدیکجه اهل حالی ائدر هوشیار مئی،

پژمرده‌لنمه، قابل اوتور، غفلت اولماسین

پیرِ موغان او شخصه ائدوب باده‌نی حلال،

ذاتینده، شبهه یوخ، کیم، اونون علّت اولماسین!

سن آدم اول، ادبله مئی ایچ، اوُیما جنّته

کوثر، جهنمه! سنه قوی، قسمت اولماسین!

مئی‌دیر، خلاصه، روحه غذا، بیرده موسیقی،

بونلاردان اؤزگه عالی گره‌ک نعمت اولماسین!

ظنیم خطا دئییل کی، دئسه‌م، موسیقی کیمی،

صنعت‌لر ایچره اینجه گره‌ک صنعت اولماسین!

هر علمه قیمت اولدو ایگیرمنجی عصرده،

بیر یئر اولورمی، موسیقییه قیمت اولماسین؟!

واحد، او ملّت کی اونون موسیقیسی یوخ

باتسین‌دا یئرلی دیبلی، ائیله ملّت اولماسین!

اشعار علی آقا واحد

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد اسم ترنم

اشعار افشین صالحی

اشعار محسن حسینخانی

اشعار مارگوت بیکل

اشعار رسول یونان

  • کریم سوره

شعر در مورد جعبه

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ق.ظ

شعر در مورد جعبه

شعر در مورد جعبه ,شعر درباره جعبه مدادرنگی,شعر جعبه جواهر ابی,شعر جعبه جواهر,متن شعر جعبه جواهر,شعر بابای جعبه ای,متن شعر جعبه جواهر ابی,متن آهنگ جعبه جواهر,متن ترانه جعبه جواهر,متن آهنگ جعبه جواهر ابی,متن آهنگ یه جعبه جواهر ابی,متن ترانه ی جعبه جواهر,شعر جعبه سیاه,شعر جعبه مداد رنگی,شعر جعبه,شعر یه جعبه قشنگ داریم,شعر درباره جعبه مدادرنگی,شعر در مورد جعبه

شعر در مورد جعبه

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جعبه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

وقتی به بچه های جهان یاد دادم اسمت را هجی کنند

دهان‌شان به درخت توت بدل شد

تو، عشق من!

وارد کتاب های درسی و جعبه های شیرینی شدی.

شعر در مورد جعبه

مثل یک جعبه جواهر

که در بیابان به دست آدم داده اند

نمی دانم باهات چکار کنم!

شعر درباره جعبه مدادرنگی

با تمام زنان سیگار می‌کشی

اما فقط یک زن

در جعبه‌ی سیگارت صدایت می‌کند

برای تمام زنان شعر می‌گویی

اما فقط یک زن

در شعرهایت راه می‌رَود

فقط یک زن

زنی که تو را هرگز نمی‌شناسد…!

شعر جعبه جواهر ابی

مرهمِ دردِ خیره شدن‌هات

نه حرفهای من بود

نه دستانم

نیست در من، جعبه‌ی کوچکی

که الفبایی بر آن

شکلِ خیره شدنِ تو را به خود گرفته باشد

شعر جعبه جواهر

من در قلبم

مثل جعبه‏ ای که از پری درش بسته نمی‏ شود

تمام جاهایی که بوده ‏ام

تمام بندرهایی که به آنها رسیده ‏ام

تمام منظره‏ هایی که از پنجره ‏ها و دریچه‏ ها

یا در پستوها در رویا دیده ‏ام را جا داده‏ ام

همه چیز، به اندازه ‏ی همه‏ چیز

و این بسیار کمتر است از آرزوهایم

متن شعر جعبه جواهر

همه‌ی مداد رنگی‌ها مشغول بودند

به جز مداد سفید

هیچ کسی به او کار نمی‌داد

همه می گفتند: “تو به هیچ دردی نمی‌خوری…!”

یک شب که مداد رنگی‌ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند

مداد سفید تا صبح کار کرد

ماه کشید…

مهتاب کشید…

و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچک و کوچک‌تر شد

صبح توی جعبه‌ی مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد.

شعر بابای جعبه ای

راحت جان باشد از آن قبضه تیغ

مرهم دل باشد از آن جعبه

تیر درد نهانی به که گویم

که نیست باخبر از درد من الا خبیر

متن شعر جعبه جواهر ابی

تیر جفای تو هست دلکش جان دوز من

جعبه ز سینه کنم تیر جفای ترا

بار نیامد دلم در شکن زلف تو

گر نه به گردن کشم بار بلای ترا

متن آهنگ جعبه جواهر

گه از بادام کردن جعبه نیش

گه از یاقوت کردن چشمه نوش

برآوردن برای فتنه خلق

هزاران صبحدم از یک بناگوش

متن ترانه جعبه جواهر

به مغزم جعبه شهر فرنگ عمر بی حاصل

به چرخ افتاده و گوئی در آفاقست جولانم

چه دریایی چه طوفانی که من در پیچ و تاب آن

به زورقهای صاحب کشته سرگشته می مانم

متن آهنگ جعبه جواهر ابی

چون کمان در شست آورد و تنت چون توز کرد

بس عجب باشد تو را در جعبه گر تیری در است

همچو بز از ریش خویشت شرم ناید کین فلک

بز گرفتت روز و شب وز بهر تو بازی گر است

متن آهنگ یه جعبه جواهر ابی

چسان ز دست غمت صید دل خلاص شود

که مژه های تو یک جعبه تیر را ماند

سریر عاج  که گویند داشت خسرو هند

سرین سیمبران آن سریر را ماند

متن ترانه ی جعبه جواهر

بر نشان هرگز ندیدم بر دل بی رحم تو

گر چه هر تیری که اندر جعبه بد بفشانده ام

ظن مبر جانا که من برگشته ام از عاشقی

یا دل از دست غم هجران تو برهانده ام

شعر جعبه سیاه

آبش از دیده آمدن گیرد

جعبه برگیرد و زدن گیرد

عذرها خواهدش سبک عثمان

درد او را کند سبک درمان

شعر جعبه مداد رنگی

کار و باری چنین فرو سازد

پیش معشوق جعبه بنوازد

او نشسته میان قلاشان

که درآیند زود فراشان

شعر در مورد جعبه

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد اسم تمنا

اشعار نیلوفر ثانی

شعر در مورد خوش آمد گویی

شعر در مورد حضرت علی اصغر

اشعار نیلوفر لاری پور

  • کریم سوره

شعر در مورد جشن نیکوکاری

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ق.ظ

شعر در مورد جشن نیکوکاری

شعر در مورد جشن نیکوکاری ,شعر درباره جشن نیکوکاری,شعر کودکانه در مورد جشن نیکوکاری,شعر در باره جشن عاطفه ها,شعری در مورد جشن نیکوکاری,شعر در مورد جشن عاطفه ها,شعر کوتاه در مورد جشن نیکوکاری,شعری در مورد جشن عاطفه ها,شعری درباره جشن نیکوکاری,شعر کودکانه در مورد جشن عاطفه ها,شعر درباره ی جشن عاطفه ها,شعری درمورد جشن نیکوکاری,شعری درباره جشن عاطفه ها,شعر درباره ی جشن نیکوکاری,شعر کودکانه درباره جشن نیکوکاری

شعر در مورد جشن نیکوکاری

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جشن نیکوکاری برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

اول به نام خدا

خدای خوب و دانا

که خیلی مهربونه

حرف‌هامونو می دونه

شعر در مورد جشن نیکوکاری

فکرهای خوب و نیک رو

می خونه و می بینه

فرموده خوبی کنید

احسان و نیکی کنید

با مامان و با، بابا

با مردم های دنیا

مهربون و خوب باشید

از بدی ها دور باشید

شعر درباره جشن نیکوکاری

بیا ای دانش آموز دبستان

شکوفا کن گلی در این گلستان

گلستان قشنگ مهربانی

بود از هدیه های آسمانی

شعر کودکانه در مورد جشن نیکوکاری

گاهی خدا می خواهد

با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد

وقتی دستی را به یاری می گیری،

بدان که دست دیگرت در دست خداست…

شعر در باره جشن عاطفه ها

پیام دین ما می باشد احسان

اگر داری کمک کن ای مسلمان

کمک را از علی می باید آموخت

که بخشید عمر خود را هرچه اندوخت

شعری در مورد جشن نیکوکاری

بخشندگی ،

انتشار بوی خوش بنفشه بر ته کفشی است

که لگدمالش کرده است .

شعر در مورد جشن عاطفه ها

تقلا کن برای مستمندان

که اجر این کمک باشد دو چندان

چه آدمها که بی کیف و کتابند

پی گندم چو موری  در شتابند

شعر کوتاه در مورد جشن نیکوکاری

برای رسیدن

به بلندای بخشندگی

باید از آز وجود خویش

بگذری.

شعری در مورد جشن عاطفه ها

چه آدمها که نان شب ندارند

به یاری شما چشم انتظارند

چه آدمها که بیمار و ضعیفند

اگر چه ناتوان اما شریفند

شعری درباره جشن نیکوکاری

چه آدمها که تنها و یتیمند

به احسان شما اکنون سهیمند

بیاییم با کمک کردن به یاران

بهاری نو بسازیم در بهاران

شعر کودکانه در مورد جشن عاطفه ها

دستی که کمک می کند،

از دستانی که برای دعا

بالا می روند

مقدس تر است

شعر درباره ی جشن عاطفه ها

چه خوش باشد به جشن مهربانی

کنیم با بینوایان همزبانی

تهیدستان کنون چشم انتظارند

برای عیدشان عیدی ندارند

شعری درمورد جشن نیکوکاری

چه سخت است آدمی با دست خالی

نپرسند از غمش یک لحظه حالی

یتیمان را کسانی می شناسند

که از درد یتیمی می هراسند

شعری درباره جشن عاطفه ها

ولی من مطمئنم یک نفر هست

که گیرد از رفیق بینوا دست

به یاد دوستان دستی برآرید

نهال عاطفه در دل بکارید

شعر درباره ی جشن نیکوکاری

مسلمان هر شب و روزی که آید

گره از کار همسایه گشاید

شعر نو درباره تولد دوست

یه کیک خیلی خوش طعم ، با چند تا شمع روشن

یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزار سال همین جشنو بگیریم

به خاطر وجودت به افتخار بودن

شعر در مورد جشن نیکوکاری

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد اسم نغمه

شعر در مورد اسم الهام

شعر در مورد شخصیت

 شعر در مورد آغوش

شعر در مورد اسم کیان

  • کریم سوره

شعر در مورد جمال

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۶ ق.ظ

شعر در مورد جمال

شعر در مورد جمال ,شعر درباره جمال,شعر برای جمال,شعر در باره جمال,شعر با جمال,شعر درمورد جمال,شعر با کلمه جمال,شعر با کلمه ی جمال,شعری در مورد جمال,شعری درباره جمال,شعر درباره ی جمال,شعر کودکانه در مورد جمال,شعر مفهومی در مورد جمال,شعرهای کودکانه در مورد جمال

شعر در مورد جمال

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد جمال برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

جمله به ماه عاشق وُ ماه اسیر عشق تو

ناله کنان ز دردِ تو، لابه کنان که ای خدا

سجده کنند مهر و مَه پیش رخِ چو آتشت

چونکه کند جمال تو با مه و مهر ماجرا

شعر در مورد جمال

برخیـــــــز بُتا بیـــــــا ز بهـــــــر دل ما

حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا به هم نوش کنیم

زان پیش که کوزه ها کنند از گِل ما.

شعر درباره جمال

آن نه رویست که من وصف جمالش دانم

این حدیث از دگری پرس که من حیرانم

همه بینند نه این صنع که من می‌بینم

همه خوانند نه این نقش که من می‌خوانم

شعر برای جمال

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویى

چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویى؟!

به کسى جمال خود را ننموده‏یى و بینم

همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت و گویى

شعر در باره جمال

جمال آینه ایتان جلای حق دارد

نگاه من شده از آن همیشه سوی شما

تمام دفترشعرم فدایتان بادا

غزل کسی نسروده چوگفتگوی شما

شعر با جمال

می خواستم که چشم تو باشم ولی نشد

تصویری از جمال تو باشم فقط همین

می خواستم بگردم و پروانه ات شوم

تا بشکنم و بال تو باشم فقط همین

شعر درمورد جمال

جمال چون تو به چشم و نگاه پاک توان دید

به روی چون منی الحق دریغ چشم و نگاهت

برو به کنج خراباتت ای ندیم گدایان

تو بختت آن نه که راهی بود به خلوت شاهت

شعر با کلمه جمال

نوری که جمال جمله هستی

از تاب جمال اوست پیدا

اول ز پی نظاره او شد

عین همه جهان مهیا

شعر با کلمه ی جمال

چون روی تو بی نقاب گردد

آفاق جمال برنتابد

از غایت نور عارض تو

آئینه خیال برنتابد

شعری در مورد جمال

با این جمال روی صنم دیدنم خطاست

کایینه مراد نه بهر جمال ماست

درویش بین به کلبه خود می برد هوس

زان شمع کش ملایکه پروانه ضیاست

شعری درباره جمال

آشفته جمال جمیل بتان شدی

صبرت جمیل باد، که آنها جمال نیست

بیدار باش یک دم و آگاه یک نفس

حاجت به ماه و هفته و ایام و سال نیست

شعر درباره ی جمال

ای صورت تو ملک جمال و جمال ملک

وی طلعت تو جان جهان و جهان جان

تخت تو رشک مسند جمشید و کیقباد

تاج تو غبن افسر دارا و اردوان

شعر کودکانه در مورد جمال

تا از جمال مهد تو شروان جمال یافت

قحطش همه نعیم و نیازش تنعم است

بانوی شرق و غرب توئی بر درت مرا

قصه دمادم است که غصه دمادم است

شعر مفهومی در مورد جمال

زهی گرفته خور از طلعت تو فال جمال

نشانده قد تو در باغ جان نهال جمال

نوشته منشی دیوان صنع لم یزلی

به مشک بر ورق لاله ات مثال جمال

شعرهای کودکانه در مورد جمال

کسی که نیست چو من تشنه جمال حرم

حرام باد برو شربت زلال جمال

هوای یار همائی بلند پروازست

که در دلم طیران می کند ببال جمال

شعر زیبا در مورد تولد دختر

عاشقانه در انتظار تو هستیم / کم طاقت دیدار تو هستیم

با آمدنت جمال ما روشن شد / حالا که آمدی گرفتار تو هستیم !

تولدت مبارک عزیزم !

شعر در مورد جمال

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد بلبل

شعر در مورد حسرت

شعر در مورد آخرت

شعر در مورد ایستادگی

شعر در مورد اسم غزاله

  • کریم سوره

شعر در مورد ببخش

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۳ ق.ظ

شعر در مورد ببخش

شعر در مورد ببخش ,شعر در مورد بخشش,شعر در مورد ببخشید,شعر در مورد مرا ببخش,شعری در مورد ببخشید,شعر در مورد منو ببخش,شعری در مورد منو ببخش,شعر درباره ببخشش,شعر در مورد بخشش و گذشت,شعر در مورد بخشش دیگران,شعر در مورد بخشش خدا,شعر در مورد بخشش بزرگان,شعر در مورد بخشش و عفو,شعر در مورد بخشش گناه,شعر در مورد بخشش خداوند,شعر در مورد بخشش از حافظ

شعر در مورد ببخش

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ببخش برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

دیده را زان سبزه نو رسته نوروزی ببخش

سینه را زان غمزه خون خواره دلدوزی ببخش

یک طرف بنما ز روی و یک گره بگشا ز زلف

مرده ام، از زندگانی یک شبانروزی ببخش

شعر در مورد ببخش

گر گناهی کردم و دارم، خداوندا، ببخش

چون گنه را عذر می آرم، خداوندا، ببخش

پای خجلت را روایی نیست بر درگاه تو

دست حاجت پیش می دارم، خداوندا، ببخش

شعر در مورد بخشش

این آرزویم ببخش و جان بستان

تا آرزوی دگر نیندیشم با دل گفتم

که ترک جان کردی دل گفت

کز این قدر نیندیشم

شعر در مورد ببخشید

ما جان فدای خنجر تسلیم کرده ایم

خواهی ببخش و خواه بکش رای رای تست

گفتی که ابر گشت فلانی ز آب چشم

این ابر مدتی ست که اندر هوای تست

شعر در مورد مرا ببخش

ای خط سبز، بر لب جانان خضر تویی

ما را مکش چو آب خضر آشنای تست

ای قرص آفتاب که دوری ز دست ما

آخر لبی ببخش که خسرو گدای تست

شعری در مورد ببخشید

ز غم ناتوانم، شفایی ببخش

ازان پس که من مرده باشم، چه سود؟

تو با آنکه گفت کسی نشنوی

ولی گفت خسرو بیاید شنود

شعر در مورد منو ببخش

گویم ببخش جان من، او گویدم که نی

جان بخش من بس است همان گفتن نیش

چون گل ز رشک جامه درانم که تا چراست؟

در گرد کوی گشتن باد سحر گهش

شعری در مورد منو ببخش

دیده را زان سبزه نو رسته نوروزی ببخش

سینه را زان غمزه خون خواره دلدوزی ببخش

یک طرف بنما ز روی و یک گره بگشا ز زلف

مرده ام، از زندگانی یک شبانروزی ببخش

شعر درباره ببخشش

خامی آن کس که دید آن روی چون آتش نسوخت

یارب، افسرده دلان را در جگر سوزی ببخش

گر بد آموزی کند چشمت که بستان جان خلق

جان خسرو را علی الرغم بدآموزی ببخش

شعر در مورد بخشش و گذشت

ز گریه رشته جان پر گره شد و دم سردم

گره گرفته به صد حیله می رسد به دهانم

بسوخت خسرو مسکین در آرزوی لب تو

ببخش از پی تسکین دو شربتی هم از آنم

شعر در مورد بخشش دیگران

آخرم جرعه ای ببخش از لب

تا ازین عقل حیله گر برهیم

گفتیم «خوش بزی و عشق مباز»

زنده از دست تو اگر برهیم

شعر در مورد بخشش خدا

لب نمودی، ببخش چاشتیی

هم از آن انگبین که می بینم

یا خود از بهر جان خسرو راست

این همه خشم و کین که می بینم

شعر در مورد بخشش بزرگان

خانه جدا میکنی،طاقت اینم ببخش

بوسه بها میکنی، مکنت آنم بده

چون نتواند کسی چاره بهبود من

من به جز از خویشتن هیچ ندانم، بده

شعر در مورد بخشش و عفو

گر گناهی کردم و دارم، خداوندا، ببخش

چون گنه را عذر می آرم، خداوندا، ببخش

پای خجلت را روایی نیست بر درگاه تو

دست حاجت پیش می دارم، خداوندا، ببخش

شعر در مورد بخشش گناه

جعد تو تنگ به کار دل ما پیچیده ست

پنجه ای چند ز جعد چو شکن بازگشای

هست کوتاه شب وصل درازیش ببخش

زان سر زلف سیه نیم شکن بازگشای

شعر در مورد ببخش

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد آزادگی

شعر در مورد لباس سفید

شعر در مورد حفظ قرآن

شعر در مورد حرف دل

شعر در مورد رزق و روزی

  • کریم سوره

شعر در مورد بت پرستی

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۳ ق.ظ

شعر در مورد بت پرستی

شعر در مورد بت پرستی ,شعری در مورد بت پرستی,شعر درباره بت پرستان,شعر درمورد بت پرستان,شعری درباره بت پرستی,شعر بت پرستی,شعر بت پرست,شعر در مورد بت پرستی,شعر بت پرست معین,شعر بت پرستان,شعری درباره بت پرستی,شعر شده ام بت پرست تو,شعر بت پرستم,متن شعر بت پرست,شعر درباره بت پرستان,شعر درمورد بت پرستان,شعری در مورد بت پرستی

شعر در مورد بت پرستی

در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد بت پرستی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

ز هشیاری همیجوئی تو مستی

رها کن اینخیال بت پرستی

بت صورت پرستی در میانه

نخواهد ماند این بت جاودانه

شعر در مورد بت پرستی

به هوا او ترا تو او را دوست

بت پرستی تو بت پرستی اوست

آنکه هرگز نبود با خود یار

اوست از رنج علم برخوردار

شعری در مورد بت پرستی

بت پرستی نیستم

تا بت پرستم در جهان

من خلیل اللهم و باشم

همیشه بت شکن

شعر درباره بت پرستان

زهد با عشق در نیامیزد

بت پرستی خداپرستی نیست

برگ صبری که پیش از اینم بود

سرو من تا تو برشکستی، نیست

شعر درمورد بت پرستان

بت پرستی باعث ایجاد ماست

برهمن زادان این بتخانه ایم

گر نفس سرمایه این فرصت است

آشنا تا گفنه بیگانه ایم

شعری درباره بت پرستی

بت پرستی همی بکعبه درون

زند خوانی همی بیاسین در

هستی تو و عشق هر دو بهم

الموتی بود بقزوین در

شعر بت پرستی

چو چشم شاهدان پیوسته مستی

مغی کافر نهادی بت پرستی

چو زلف کافران آشفته کاری

سیه روئی پریشان روزگاری

شعر بت پرست

ز هشیاری همیجوئی تو مستی

رها کن اینخیال بت پرستی

بت صورت پرستی در میانه

نخواهد ماند این بت جاودانه

شعر در مورد بت پرستی

بت پرستی میکنی در دیر تو

وین همه گردان شده در سیر تو

بت پرستی میکنی ای بی خبر

هر زمان بر صورتی داری نظر

شعر بت پرست معین

در آب و آینه بینی همیشه صورت خویش

که آفتاب پرستی و بت پرستی همه

همه ولایت روی تو یاغی ست

مگر سواد خطه تو اندکی قلمی

شعر بت پرستان

بت پرستی ز می پرستی به

مردن غافلان ز مستی به

جود نیکست وجود مستان بد

هوشیاری ز مست مستان بد

شعری درباره بت پرستی

نعل وارون رهنوردان را حصار آهن است

در لباس بت پرستی حق پرستی می کنیم

ما به حرف تلخ از آن لبهای میگون قانعیم

از تنک ظرفی به بوی باده مستی می کنیم

شعر شده ام بت پرست تو

خواهی که کسی شوی زهستی کم کن

ناخورده شراب وصل مستی کم کن

با زلف بتان دراز دستی کم کن

بت را چه گنه تو بت پرستی کم کن

شعر بت پرستم

دوش در خواب مرا بابت خودکاری بود

بت پرستی را در خدمت بت یاری بود

کفر زلفش به رگ و پوست چنانم در رفت

که از او هر رگ من رشته زناری بود

متن شعر بت پرست

حقیقت بت پرستست آنکه در خود هست پندارش

برست از بت پرستی چون در پندار دربندد نباشد

مرد هر مردی که او دستار بر بندد

نباشد گبر،هرگبر که او زنار بربندد

شعر در مورد بت پرستی

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد طوطی

شعر در مورد طنز

شعر در مورد تربیت

شعر در مورد عصبانیت

شعر در مورد تدبیر

  • کریم سوره

اشعار محمدرضا طاهری

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۳ ق.ظ

اشعار محمدرضا طاهری

اشعار محمدرضا طاهری ،اشعار محمدرضا طاهری،شعر محمدرضا طاهری،اشعار حاج محمد رضا طاهری،متن اشعار محمد رضا طاهری،اشعار مداحی محمد رضا طاهری،مجموعه اشعار محمد رضا طاهری،متن اشعار مداحی محمد رضا طاهری،متن اشعار فاطمیه محمدرضا طاهری،کتاب شعر محمدرضا طاهری،متن شعر محمد رضا طاهری،شعر حاج محمدرضا طاهری،شعر مداحی محمد رضا طاهری،شعر خوانی محمد رضا طاهری،شعر های محمدرضا طاهری،شعری از محمد رضا طاهری،متن اشعار حاج محمد رضا طاهری،اشعار محرم حاج محمد رضا طاهری،متن اشعار شب اول محرم حاج محمد رضا طاهری،متن اشعار شب چهارم محرم حاج محمد رضا طاهری

اشعار محمدرضا طاهری

در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار محمدرضا طاهری را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

تنهایی من تاول بدخیم بزرگی ست

بیرون زده از پوست خشک لحظاتم

زخمی که چنان ریشه دوانده ست که گویی

خون می خورد از ژرف ترین لایه ی ذاتم

من حادثه ای تلخم و غمبار که رخ داد

در یک شب توفانی و داغ از دهه ی شصت

حالا که از آن شب سه دهه می گذرد، شهر

در رنج و هراس است هنوز از تبعاتم

هرگز دلم از عشق نشد زنده و هرگز

چیزی ز دوامم ننوشتند به عالم

پیشانی من سنگ مزاری ست که بر آن

ثبت است از آن اول تاریخ وفاتم

ای دخترکان گل و آئینه و خورشید

دل بر من دلمرده ی مصلوب نبندید

من میوه ای از شاخه ی خشکیده ی مرگم

جاری ست دم مرگ در اندام حیاتم

تنهایی من سهم من از اصل خودم بود

گم کرده ام امروز خود واقعی ام را

شاید هم از این روست که این تاول بدخیم

بیرون زده از سطر به سطر صفحاتم

اشعار محمدرضا طاهری

آمد به روی صحنه و چرخی زد، تا بازتاب وضع جهان باشد

بازیگری که مثل جهان می‌خواست در بی ثباتی و دوران باشد

شماطه مقیّدِ یک «ساعت»، او را به یاد عاقبتش انداخت

آن دم که در شمایل یک آونگ، یادآور زوال زمان باشد

وقتی جنون به جان دلش افتاد، خود را جدا ز کار جهان می‌خواست

پس کور کرد پنجره‌ها را تا هر چار فصل خانه خزان باشد

دست از تمام مشغله ها برداشت، دستی به دورِ گردن مرگ انداخت

رگ را به تیغ تشنه تعارف کرد، تا زندگی پر از هیجان باشد

خود را که ناگزیر به دار آویخت، سقف و ستون صحنه به رویش ریخت

بازیگری که پرده ی آخر را، تصمیم داشت در نوسان باشد

متن اشعار شب اول محرم حاج محمد رضا طاهری

شعر جوشید و بر زبان آمد ، از گلو استخوان درآوردند

شعر من بافه های ذهنم نیست ، زخم هایم زبان درآوردند

آهِ مستانه ام که بالا رفت ، باده از آسمان شب بارید

مردمِ بسته چتر وا کردند ، عاشقان استکان درآوردند

می نویسم، اگرچه می دانم ، شعرها نانوشته ناب ترند

حرف های دلم تباه شدند ، تا سر از این دهان درآوردند

خواستم با سکوت و دم نزدن ، حرمت دوستی نگه دارم

دشمنان زیرکانه از دهنم ، “شِکوه از دوستان” درآوردند

دشمنی های دوستان این سو ، دوستی های دشمنان آن سو

دوستان دشنه در دلم کردند ، دشمنان داستان درآوردند

*

زیر آوار درد های خودم ، مدّتی مرده بودم اما باز

دست های تو از دل آوار ، جسدی نیمه جان درآوردند

متن اشعار مداحی محمد رضا طاهری

خیره خیره چشم‌های خسته ی خوش‌باوران

محو دلقک‌بازی هر روزه ی بازیگران

ترس دل‌ها را تصرّف کرده و امّید نیست

کارگر باشد بر آنها تیرِ چشم دلبران

مست‌ها فرجامشان مرگ است وقتی جام‌ها

پر شد از ترکیب تلخی از شراب و شوکران

ظلمت از یک سو، سکوت از سوی دیگر، بسته اند

باز پیمان اخوّت بین کوران و کران

عاشقان بی‌تاب آیاتند و دست روزگار

می‌زند آوازهاشان را به چوب خیزران

ابرها بی‌مایه و خاک بیابان مشتعل

تشنه‌ها مأیوس از برگشتن آب‌آوران

سوء ظن آنقدر جاری شد که جای شبهه نیست

رو بپوشانند اگر روزی زنان از شوهران

فرصتِ پرواز کردن‌ها همین حجم قفس

وسعتِ آوارگی ها بیکران در بیکران

بس که شهر از زندگی خالی ست گویی سالهاست

کودکانی مرده می‌زایند خیل مادران

*

گرچه یاران غافلند از دست گیری، دوستان !

چشم بردارید از از دست و دهان دیگران

متن اشعار فاطمیه محمدرضا طاهری

چون خواسته در لحظه ی دیدار بمیرم

ای کاش به جان کندن بسیار بمیرم

من مست به دنیای شما آمده بودم

تقدیر بر آن نیست که هشیار بمیرم

چون سایه به بی مهری خورشید عجینم

غم نیست که در لحظه ی دیدار بمیرم

بیمارِ تو ام ، درد به جز عشق ندارم

عشق است!… رهایم کن و بگذار بمیرم

اشعار حاج محمد رضا طاهری

کمی شتاب کن ای مرگ ناگهانی من

که تلخ می گذرد دوره ی جوانی من

مرا چگونه بریدی و دوختی ای عمر ؟

که خون نمی چکد از زخم زندگانی من

هنوز زهر خودت را نریختی ، هرچند

به لحظه های تو آغشته مرگ آنی من

مرا میان هزاران غریبه گم کردی

نشسته ای به تماشای بی نشانی من

*

به محض اینکه به دریا زدیم توفان شد

بگو کجا برود روح بادبانی من ؟

متن اشعار محمد رضا طاهری

چشم هایم دچار تشویشند ، نوری از هیچ سو نمی‌بینم

جز تصاویر تار پشت سرم ، چیزی از روبرو نمی‌بینم

در من این ازدحام و همهمه چیست؟  تو بگو که رفیق من بودی!

من کسی را در این جهان شلوغ ، مثل تو راستگو نمی بینم

اشک هایم تمام شد، حالا ، تو بیا گریه کن که من دیگر

ردّی از بغض های نشکسته ، در مسیر گلو نمی بینم

گفتی از دردهات تا من هم  حرف دل را بگویم، اما نه…

تو بگو از غمم که من خود را  مرد این گفتگو نمی‌بینم

غصّه خوردی که اشک هایم را ، همه دیدند و آبرویم رفت

من که در چشم‌های این مردم ، قطره ای آبرو نمی‌بینم

عشق یک مصحف مقدس بود ، هر کسی دست زد به خطی از آن

من که در بین این همه عاشق ، یک نفر با وضو نمی بینم

گفتی آن تکسوار می‌آید ، با خبرهای خوب، از این راه…

چه شد آن تکسوار؟  راه کجاست؟  خبر خوب کو؟  نمی‌بینم!

اشعار مداحی محمد رضا طاهری

دست‌های مرا تماشا کن ، از تنم سوی تو گریزانند

راز این انزجار جاری را ، رودهای رمیده می‌دانند

با دو انگیزه راه می‌افتند: شوق دریا و انزجار از کوه

کف زنان می‌روند و یکسره از شادی مرگِ خود خروشانند

کاشکی در زمین فرو بروند ، یا به بالای کوه برگردند

رودهایی که در سفر یک‌دم ،از تکاپوی خود پشیمانند

من ولی لحظه ای نمی‌خواهم  صاحب دست‌های خود باشم

بر تن مردمان مرده ی شهر مثل این دست‌ها فراوانند

*

رودهای رمیده را بنگر ، دست‌های مرا به یاد آور

دست من نیست… ای تنت دریا!دست‌ها بر تنم نمی‌مانند

شعر مداحی محمد رضا طاهری

من مرثیه ام،  شور به پا کن، غزلم کن

با تلخ ترین بوسه ی دنیا عسلم کن

دیوانه چو من ، عاشق روی تو ، زیاد است

یک بوسه بده مثل لبت بی بدلم کن

آشفته ترین رودم و از خویش گریزان

آواره ی آغوشِ تو دریا !… بغلم کن !

غم جان قلم را به لب آورد و غزل شد

لبخند بزن ، وای به حال غزلم کن

اشعار محرم حاج محمد رضا طاهری

چگونه می‌توان بی عشق و آتش زیست پروانه ؟

دلیل این همه آتش پرستی چیست پروانه ؟

ببین مجنون به شوقت ترکِ لیلا کرده اما من

دلم را هیچ از این دیوانه پروا نیست پروانه !

به هر سو سر بچرخانم تو را بی‌نام می‌خوانم

بگو آن زن که می‌آید به سویم کیست؟… پروانه؟!

تنت داغ است مثل شعله‌های سرکش دوزخ

که می‌گوید جهنم جای خوبی نیست پروانه ؟!

قرار روز دیگر را همین حالا معیّن کن

جهان بعد از وداع ما نخواهد زیست پروانه !

مجموعه اشعار محمد رضا طاهری

اگرچه عاقبت از آنِ گور خواهم شد

شهاب وار پس از مرگ ، نور خواهم شد

شبیه دفتر اشعارِ عاشقی گمنام

هزار سال پس از این مرور خواهم شد

به شوق بوسه ی نمناکی از لب دریا

سوار رود از این چشمه دور خواهم شد

گلایه از دل بی طاقتم مکن اینقدر

کنار تو که رسیدم صبور خواهم شد

کتاب شعر محمدرضا طاهری

رسیده آخر اسفند و رو به پایانم

قسم نده !  که به جان تو هم نمی مانم

تو و جهان و همه مردمش عوض شده اید

و من هنوز همان شاعر پریشانم

چگونه با تو بمانم؟  بهار نزدیک است

تو بوته ی گل سرخی و من زمستانم

تو پیش من سخن از روز جشن می گویی

من از تقارن عید و عزا گریزانم

شبی که ماه به بالای شهرمان برسد

من آسمانی ام و تو… تو را نمی دانم !

متن اشعار حاج محمد رضا طاهری

وقتی که ردپای تو در سبزه زار نیست

این سبزه های از سر عادت بهار نیست

ماهی به روز سیزدهم هم نمی رسد

از عید هیچ خاطره ای ماندگار نیست

امسال، سالِ فاصله و بیقراری است

دیگر قرار هر شبمان برقرار نیست

این بوسه مثل بوسه ی آن روزها نبود

دیریست لاله های لبت داغدار نیست

گل از برای زینت زلفت خریده ام

این گل برای زینت سنگ مزار نیست

متن شعر محمد رضا طاهری

گفتی : خداحافظ

جوابت را ندادم

شب اینچنین تقدیر تلخم را رقم زد

تا از تب ممتدّ تنهایی نمیرم

“شب”  عابری شد،

ساعتی با من قدم زد…

تاریکی محض خیابان های تهران

تصویر چشمان تو را در ذهنم آورد

یک جویبار خونی از هر چشم جوشید

شاعر در آن جریان بی جوهر قلم زد

گفتم : خداحافظ

هوا تاریک تر شد

آن جویبار خسته چون رودی خروشید

شاعر

خودش را

در مسیر رود

انداخت

دل از خیابان کَند و بر دریای غم زد…

شعر حاج محمدرضا طاهری

به او که گریستن را به من بخشید…

تجریش بی تو جای خوبی نیست ، “دربند” زندان من است انگار

رودی که در دامان آن جاری ست ، اشک فراوان من است انگار

*
من با تو طول این خیابان را  هر ثانیه صد بار طی کردم

وقتی تو باشی نقشه این شهر ، نقشی به فنجان من است انگار

من پشت شیشه در شلوغی‌ها ، از دور می‌بینم تو را در دود

در آن قرار عصرگاهی، آه!  خورشید مهمان من است انگار

وقتی که با من روی جدول‌ها ، بادستهای باز… با لبخند…

مغرور و سرخوش راه می‌آیی ، دنیا به فرمان من است انگار

*
افسوس… چون پروانه ای، لبخند پرواز کرد از روی لب‌هامان

لبخند من جان تو بود انگار ، لبخند تو جان من است انگار

یک هفته بعد از آخرین دیدار ، خط می کشم بر هرچه می خواهم

خط می کشم بر هرچه هستم… آه!  این خط پایان من است انگار

شعر خوانی محمد رضا طاهری

شبیه گردوی روی گنبد ، نشسته بر شانه های من سر

تلو تلو می خورم ولیکن ، جدا نمی گردد از بدن سر

اگرچه تا گردنم فرو شد ، به باتلاقی به نام «بودن»

امیدوارم هنوز در دل ، که مانده پاکیزه از لجن سر

غزل غریبانه در گلویم ، نشسته در انتظار آن دم

که دل به دیوانه ای ببندم ، درآرد از نعره های من سر

کسی درونم نشسته جز من ، به عشق می خواندم ، به رفتن

مدام می گویدم – مطنطن-  ، بزن به این سنگ سر شکن سر

برای من عشق مثل دریا  عمیق و آبی ست، پاک و پیدا

بیا به این بی کرانه اما ، به او بزن دل ، به او مزن سر

شکایتی از کسی ندارم ، فقط بیا تا کمی ببارم

بیا که بر دامنت گذارم ، دوباره غرقِ گریستن سر

زمان تدفین پیکر من ، بیا و بنشین کنار نعشم

برای دیدار توست شاید ، که مانده بیرون از این کفن سر

اشعار محمدرضا طاهری

پرنده ای که به این سینه راه پیدا کرد

غم تو بود که در من پناه پیدا کرد

دلم اگرچه نجیبانه صبر پیش گرفت

به خلوتِ تو سرانجام راه پیدا کرد

دلم که کاشف پنهان ترین حقیقت هاست

درون سینه ی سنگ تو آه پیدا کرد

*
خدا ز شوخی آدم هنوز در عجب است

که در بهشت برین هم گناه پیدا کرد

شعر های محمدرضا طاهری

دوستان ! کافی ست ماتم ، اندکی مسرور تر

کیست از من در میان جمعتان رنجور تر ؟

هی نمک می ریزد این دلشوره بر زخم دلم

بردلم ، این تُنگِ از هفتاد دریا شور تر

شهر آشوب است ، کس درد آشنای خلق نیست

هرکه با وضع زمان بیگانه تر ، مشهور تر

محتسب ها در لباس می فروشان در کمین

مست ها ! هشیار باشید ، اندکی مستور تر

مرغکان ! سیمرغ بالاتر از این ها می پرد

“قاف” کافی نیست ، باید رفت جایی دور تر

اشعار محمدرضا طاهری

بیشتر بخواهید :

شعر در مورد حق و باطل

شعر در مورد خداشناسی

شعر در مورد حبیب بن مظاهر

شعر در مورد حیدر کرار

شعر در مورد فهم و شعور

  • کریم سوره

اشعار محمدرضا عالی پیام

دوشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۷، ۰۸:۴۲ ق.ظ

اشعار محمدرضا عالی پیام

اشعار محمدرضا عالی پیام ،شعر محمدرضا عالی پیام،اشعار محمدرضا عالی پیام،شعر محمدرضا عالی پیام هالو،شعرهای محمدرضا عالی پیام،شعر محمد رضا عالی پیام خلیج فارس،شعر از محمدرضا عالی پیام ( هالو)،شعر محمدرضا عالی پیام،مجموعه اشعار محمدرضا عالی پیام،دانلود اشعار محمدرضا عالی پیام،دانلود شعرهای محمدرضا عالی پیام،شعر های محمدرضا عالی پیام هالو،شعر طنز محمد رضا عالی پیام هالو،شعر سید محمد رضا عالی پیام هالو،متن شعر محمد رضا عالی پیام هالو،شعر ترسوها از محمد رضا عالی پیام (هالو )،شعر محمد رضا عالی پیام در مورد هالو،اشعار محمدرضا عالی پیام آپارات،متن شعرهای محمد رضا عالی پیام

اشعار محمدرضا عالی پیام

در این مطلب از سایت جسارت بهترین اشعار محمدرضا عالی پیام را در بخش اس ام اس شعر برای شما تهیه کرده ایم .امیدواریم مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد

شبی رنجیده خاطر شد ز من یار
نثارم کرد نامربوط بسیار
 
که: «من شایسته ی شاهنشهانم
نه مثل تو گدای کوچه بازار
 
کسی مثل سزار امپراطور
و یا سلطان ایرانی خشایار
 
مرا بهرام و کیکاووس لایق
جم و خاقان و اسکندر سزاوار
 
اسیر خال من جمشید و بیژن
تزار روس در مویم گرفتار
 
اگر بودم زمان خسرو پرویز
کجا می گشت شیرین را خریدار
 
اگر قیصر مرا می یافت ، می کرد
خراج ملک خود را بر من ایثار
 
مرا می دید اگر شاه بخارا
خودش را روز و شب می کُشت صد بار
 
کجا بودی ببینی می شدم من
زن عقدیّ نادرشاه افشار
 
ز من می کرد فوری خواستگاری
نشانی داشت گر محمود سردار
 
مرا  گر ناصرالدین شاه می جست
برایش سوگلی بودم به دربار
 
مرا می برد با خود چین و ماچین
بدون شک امیر قوم تاتار
 
بله ، تیمور لنگ از عشق رویم
پیاده می دوید از ری به خوانسار…» 
 
به او گفتم : «همه شاهان فدایت
به جز آقا محمد خان قاجار
 
در آن تاریخ کاندر  جزوه ی تست
شده عاشق روی عاشق تل انبار
 
همان بهتر در این دور و زمانه
شه و شاهی بر افتاده به ناچار
 
و گرنه جنگ هفتاد و دو ملت
به پا می گشت و می شد کشت و کشتار
 
برای سومین جنگ جهانی
بوَد کافی قر و قمبیلِ سرکار»

اشعار محمدرضا عالی پیام

ما بنا بود از همه دنیا رها شیم، ما رو باش

ضد روسیه و چین و امریکا شیم، ما رو باش

ما می‌خاسّیم پسر شجا باشیم، اما نشد

 

حالا مجبوریم تو مزرعه حنا شیم، ما رو باش

ما بنا بود رو زمین جانشین خدا بشیم

 

بعدشم بریم بالا خود خدا شیم، ما رو باش

ما که آفتابه مسی بودیم، حالا چی؟ حلبی

 

کی بودش می‌گف بیاین بریم طلا شیم؟ ما رو باش

ما قرار بودش مدیریت کنیم یه دنیا رو

 

حالا باس به این قرارمون بشاشیم، ما رو باش

تو بگو کی فکر شو می‌کرد یه روزی این جوری

 

مث مشت رسوا از هم دیگه وا شیم، ما رو باش

مایی که بنا بودش سیمرغ آسمون باشیم

 

مثه بادبادک توی هوا رها شیم، ما رو باش

مایی که هر کدوم از کوه احد گنده تریم

 

حالا مجبوریم تو انفرادی جا شیم، ما رو باش

ما می‌خاسّیم پامونو رو فرق عالم بذاریم

 

کی گمون می‌کرد یه روز پا در هوا شیم، ما رو باش

سی ساله داریم می‌گیم: اینارو باش، اونا رو باش

 

حالا مجبوریم پیش همونا تا شیم، ما رو باش

یکی نیس بگه آخه تو که پیزیشو نداری

 

این همه زور زدی تا یه لا قبا شیم؟ ما رو باش

مایی که تمدن سه چار هزار ساله داریم

 

حالا باس دچار این خنگ خلا شیم؟ ما رو باش

چرا باس ما که بلن نظر بودیم، آقا بودیم

 

حالا یارانه بگیر بی نوا شیم، ما رو باش

این همه نفتی که زیر پا مونه، کجا می‌ره؟

 

که ما باس صاحب این همه گدا شیم، ما رو باش

ما که باور می‌کنیم عکسو توی ماه، بایدم

 

اسیر هاله‌ی نور و این چیزا شیم، ما رو باش

ما که منگل و مشنگیم به خدا حقمونه

 

از تو چاله در بیایم و توی چا شیم، ما رو باش

هی شیکر رو با نمک قرقاطی خوردیم تا شاید

مثه هالو شاعر پرت و پلا شیم، ما رو باش

شعر محمدرضا عالی پیام

از چنین فرصتی که ساخته‌ای

من که بردم، ولی تو باخته‌ای

من اگر پیرم و به زنجیرم

تو شدی خط خطی و من شیرم

از قضا یا قدر هر آن چه که بود

تو ضرر کرده ای و هالو سود

جان من مثل دفعه‌ی ماضی

باز هم اشتباه کن قاضی

باز هم جان استر و یابو

حال گیری کنید از هالو

شعر محمدرضا عالی پیام هالو

دل گرو بستم به یار چین و ماچین

گوش چینى، گونه چینى، سینه چینى، چانه چینى

تا گرفتم جام مى از نرگس چشمان مستش

چشم چینى، مست چینى، نرگس مستانه چینى

خرقه رهن خمره در سوداى پیمانه نمودم

خرقه چینى، خمره چینى، باده و پیمانه چینى

همچو شانه گم شدم در پیچ و تاب چین زلفش

چین که چینى، زلف چینى، تاب چینى، شانه چینى

شمع و گل با بلبل و پروانه جمعند و غزلخوان

گل که چینى، شمع چینى، بلبل و پروانه چینى

زاهدا باشد قبول درگه حق تا که باشد

مهر با سجاده چینى، سبحه‌ى صد دانه چینى

شیخ اگر چه گفت استقلال و نه شرقى و نه غربى

لیک نعلین و قبا و شال روى شانه چینى

رفت اعرابى به ترکستان و ما چین جاى کعبه

قبله چینى، پرده چینى، سنگ‌هاى خانه چینی

نه فقط اسباب لوکس زندگى مانند ضبط و

فرش و فاکس و گاز و میز و پنکه و رایانه چینى

بلکه شورت و مایو چینى، لنگ چینى، لیف چینى

نوره و سدر و حنا، کافور مُرده‌خانه چینى

گر چه در صنعت ربودیم از اروپا گوى سبقت

پیچ چینى، مهره چینى، تسمه و دندانه چینى

پیک چینى، کاسه‌ى ماست و خیار و بطر چینى

نشئه چینى، مست چینى، نعره‌ى مستانه چینى

منقل و تریاک چینى، انبر و وافور چینى

من خلاصه مى‌کنم، هر چیز عشقولانه چینى

آن چه مى‌باشد زنانه لیک نتوانم بگویم

یا چه فرقى مى کند؟ نوع دگر مردانه چینى

اى خدا ترسم بهشتت نیز باشد چینى از دم

جوى شیر و شهد چینى، حورى فتانه چینى!

پس اگر این است، هالو، در جهنم نیز باشد

قیر چینى، قیف چینى، نیم سوز به این کلفتى و به این درازى با

مار و عقرب و گرز آتشین و تازیانه چینى…!!

اشعار محمدرضا عالی پیام

بیشتر بخوانید :

شعر در مورد تپش قلب

شعر در مورد حبس

شعر در مورد آذرخش

شعر در مورد شکر نعمت

شعر در مورد صلح جهانی

  • کریم سوره